کمیته برگزار کننده مسابقات فوتبال جام ملت‌های 2011 آسیا در قطر فروش فیزیکی بلیت این رقابت‌ها را در دوحه آغاز کرد.
 

 

 
  به نقل از پایگاه خبری فوتبال آسیا، سعود عبدالعزیز مهندی، مدیر کمیته برگزاری جام ملت‌های آسیا گفت: "ما برای فروش بلیت رقابت‌ها برنامه‌های زیادی داریم و از کنار این قضیه بی تفاوت نمی گذریم".

کمیته برگزار باجه‌های خاصی برای فروش بلیت در نظر گرفته و آنها را در مراکز خرید گوناگونی قرار داده است.
 
قیمت بلیت‌ها از پنج تا 150 ریال قطری است و با پنج رنگ مختلف که متعلق به پنج استادیوم برگزاری بازی‌هاست، طراحی شده است.
 
 المهندی گفت: " ما شبکه فروش خوبی را در اختیار متقاضیان بلیت قرار داده‌ایم. هنوز 2 ماه و نیم به شروع مسابقات باقی مانده است و امیدواریم تا مردم و هواداران استقبال خوبی از این رقابت‌ها داشته باشند".

www.shereno.com

تاريخ : 27 مهر 1389برچسب:, | 13:23 | نویسنده : سيدحسين نجيبي |



 

پس از برگزاري رقابت‌هايي که از مرحله سوم جام حذفي برگزار شد، تيمهاي صعود کننده به مرحله يک شانزدهم نهايي مشخص شدند.


  فدراسيون فوتبال برنامه مرحله يک شانزدهم نهايي جام حذفي و زمان برگزاري مسابقات را اعلام کرد:

سه شنبه ‌٢٧ مهر


پاس همدان- استقلال تهران (‌ قدس - همدان)


راه آهن - نفت آبادان (‌اکباتان - تهران)


داماش گيلان- سايپا کرج


ايرانجوان بوشهر- ملوان انزلي


ماشين سازي تبريز – سپاهان اصفهان


نفت تهران - فولاد نطنز


مس کرمان - نفت مسجد سليمان


پيکان - کاوه تهران


صباي قم - شهرداري بندرعباس


تراکتورسازي - مقاومت شهيد سپاسي


شهرداري تبريز - بهينه راهبر آباده


فولاد خوزستان - سپيدرود رشت


چهارشنبه ‌٢٨ مهر


استيل آذين با برنده عمران کيش / شهرداري کهنوج


پرسپوليس - نفت محمودآباد


پيام مشهد- شاهين بوشهر


شهرداري ياسوج- ذوب آهن اصفهان

www.shereno.com

تاريخ : 22 مهر 1389برچسب:, | 5:12 | نویسنده : سيدحسين نجيبي |


 

اسامي داوران هفته يازدهم ليگ برتر از سوي کميته داوران اعلام شد.


اسامی داوران هفته یازدهم لیگ برتر از سوی کمیته داوران به این شرح اعلام شد:

پنجشنبه 22/7/89

شهرداری تبریز - راه آهن – یادگار امام (ره) – تبریز -ساعت 16:00

جمشید محمدی – صادق نوری – حمید نظری – ایرج ساعدی

مس کرمان-نفت آبادان-شهيد باهنر-کرمان-ساعت 16:30

رحیم مهرپیشه – بابک داوری – مهدی عالیقدر – محمدرضا خداپرست

استیل آذین-سایپا-دستگردی-تهران-ساعت 15:45

سعید بخشی زاده – محمدرضا ابوالفضلی – سعید علی نژادیان – علیرضا فغانی

جمعه23/7/89

استقلال تهران-پیروزی-آزادی-تهران-ساعت 15:00

مسعود مرادی – حسن کامرانی فر – مرتضی کریمی – سعید مظفری زاده

نفت تهران-صبای قم-راه آهن-تهران-ساعت 17:00

محمدحسین اسدی – داود رفعتی – آرمان اسعدی – بیژن حیدری

پیکان –فولاد مبارکه –شهيد رجایی-قزوین-ساعت 16:00

تورج حق وردی – مسعود فرح نیا – حمید غمزه – رضا کرمانشاهی

پاس همدان-شاهین بوشهر-قدس-همدان-ساعت 16:00

احمد صالحی – محبت رضایی تبار – علی میرزابیگی – جمشید دانش مهر

ذوب آهن-ملوان بندر انزلی- فولاد شهر – اصفهان - ساعت 17:00

منصور نوری – بهرام کیانی – محمد رضا انتظاری – جواد شرفی

فولاد خوزستان-تراکتور سازی-تختی-اهواز-ساعت  18:15

محسن قهرمانی – محسن فریمانی – حسین طالقانی – اسماعیل آمری

www.shereno.com

تاريخ : 22 مهر 1389برچسب:, | 5:6 | نویسنده : سيدحسين نجيبي |

شخصيت خداداد عزيزي لااقل در گفت‌وگوهاي رسانه‌اي چيزي شبيه به محمد مايلي كهن است. بي‌پرده و صريح سخن مي‌گويد. شايد در مواردي هم منتقدي افراطي به نظر برسد اما يك واقعيت درباره او وجود دارد. خداداد عزيزي همچنان به دلیل همین جملات و حرکات تهاجمی چهره محبوب رسانه‌ها است. نقطه نظرات وي درباره سرمربي تيم ملي همواره شكل تندي داشته است. انتقاداتي كه حتي به دنبال پيروزي‌هاي تيم ملي در ديدارهاي دوستانه اخيرش نيز تمام نشدني است.عزيزي در خصوص شرايط فوتبال ايران، تيم ملي، ليگ دهم و برنامه نود اظهارات جالبي را مطرح كرده است.

*آقاي عزيزي! خبري از شما نيست.

در غار زندگي مي‌كنم. از اين بابت راضي هستم. روزنامه نمي‌خوانم. تلويزيون نمي‌بينم. مدام به تلفنم زنگ نمي‌زنند تا بگويند فلان مربي باخت با شما مذاكره‌اي شده يا نه. خلاصه اينكه بعد از مدت‌ها تنش دوست دارم استراحت كنم.

*پس خداداد عزيزي هم بالاخره ترجيح داد درباره فوتبال سكوت كند. درست است؟

سكوت نكردم. فقط خطم را عوض كردم تا مدتي از تنش‌ها و حاشيه‌ها دور باشم. از اين گذشته درباره چه چيزي بايد صحبت كنم. مگر براي امثال من ديگر فرقي هم مي‌كند كه در اين فوتبال چه اتفاقاتي رخ مي‌دهد.

*يعني كاملا نسبت به فوتبال بي‌تفاوت شده‌ايد؟ باورش كمي سخت است. قبول داريد؟

ببينيد، دوست دارم عين اين جمله را بنويسيد. فوتبال ما آنقدر كثيف شده كه فوتبالي‌هاي واقعي دوست دارند سر به بيابان بگذارند. من قبلا هم گفته ام. خيلي وقت است كه اصول در فوتبال ما فراموش شده است.

*چرا چنين ادعايي را مطرح مي‌كنيد؟

البته فكر مي‌كنم آنهايي كه مي‌گويند فوتبال ما هنوز پاك است بايد براي حرف خود دليل بياورند. اما با اين حال بايد تاكيد كنم كه واكنش مردم نسبت به فوتبال و بخصوص تيم ملي همه چيز را به ما ثابت مي‌كند. اگر اشتباه مي‌كنم يكي من را توجيه كند. آيا غير از اين است كه مردم ما از فوتبال دلزده شده‌اند. تلويزيون كه نگاه مي‌كنند خسته مي‌شوند. چرا؟ چون يا دعوا مي‌بينند يا توهين. روزنامه‌ها را كه نگاه مي‌كنند سرشان را به نشانه تاسف تكان مي‌دهند. من به اين رفتارها دقت مي‌كنم. ديگر از اصل فوتبال خبري نيست.

*اين شرايط با زماني كه خود شما بازيكن تيم ملي بوديد قابل مقايسه هست يا خير؟

ابداً، قابل مقايسه نيست. آن زمان وقتي تيم ملي بازي داشت هيچ كس را در خيابان‌ها پيدا نمي‌كرديد. مردم عاشق تيم ملي بودند. چون تيم ملي زيبا بازي مي‌كرد و نتايج خوبي هم مي‌گرفت. اما حالا همان مردم شاهد چه چيزهايي هستند. متاسفانه عده‌اي را مي‌بينند كه فقط به فكر منافع خودشان هستند. آدم‌هايي كه تبر به دست به جان فوتبال افتاده‌اند و نمي‌خواهند قبول كنند كه بايد از فوتبال بروند.

*آينده اين فوتبال به كجا مي‌رسد؟

ما درست در نقطه پايان فوتبال ايستاده‌ايم. نقطه مرگ فوتبال. همين عاقبت ما است. آينده‌اي كه خيلي وقت پيش، آدم‌هاي دلسوز فوتبالي درباره‌اش هشدار داده بودند همين حالا فرا رسيده است. فرياد امثال من به كجا مي‌رسد. جز اينكه به نشانه احترام به رسانه‌ها و مردمي كه مي‌خواهند واقعيت‌ها را بدانند حرف مي‌زنيم. اگر نه كه همه مي‌دانيم ايران مدت‌هاست ديگر قدرت اول آسيا نيست. به خدا از اين حرف خودم خنده‌ام مي‌گيرد چون ما ديگر قدرت پنجم آسيا هم نيستيم. ما اصلا قدرت نيستيم.

*چرا به اين نقطه رسيديم؟

چون در اين فوتبال حتي 10 آدم فوتبالي هم پيدا نمي‌كنيد. من مثالي مي‌زنم كه شايد خوشايند بعضي آقايان هم نباشد.اما همين هيئت رئيسه فدراسيون فوتبال را نگاه كنيد. كدام يك از اين آقايان فوتبالي هستند.

* عده‌اي از فتح الله‌زاده نام مي‌برند.

آقاي فتح الله‌زاده در استقلال مديريت كرده اما فوتباليست نبوده است. شايد بخواهيد آقاي آيت‌اللهي را مثال بزنيد. من به شما مي‌گويم او هم فوتبالي نيست. مثل اين است كه ما بگوييم فلاني دكتر است. وقتي از ما مدرك بخواهند بگويم خب اين آقا 5 سال از پشت درب اطاق عمل شاهد جراحي‌هاي مختلفي بوده است. نه، اين حرف‌ها نيست. به نظرتان چرا مارادونا را به سرمربيگري تيم ملي آرژانتين منصوب كردند؟

چرا بعد از حذف آرژانتين از جام جهاني از او خواستند بماند و كارش را ادامه دهد؟ چرا همين حالا گزينه مربيگري تيم ملي پرتغال مي‌شود؟ خب همه اين سوال‌ها يك جواب روشن دارد. مارادونا فوتبال را مي‌فهمد. حالا با همه اين حرف‌ها به فوتبال خودمان نگاه كنيم. آيا حتي يك نفر از آقاياني كه در حال حاضر در راس امور فوتبال ما هستند درك تجربي و علمي از اين رشته ورزشي را دارند؟

* شما به عنوان يكي از چهره‌هاي قديمي و محبوب فوتبال ايران چه راهكارهايي را پيشنهاد مي‌كنيد كه فوتبال ملي ما از اين بحران خارج شود؟

اول اينكه ما بايد قبول كنيم بحران داريم. وقتي آقايان به واسطه چند برد در بازي‌هاي دوستانه از قهرماني در جام ملت‌هاي آسيا حرف مي‌زنند آن وقت چه معني دارد كه امثال من براي حل بحران فوتبال ملي نسخه بپيچيم. مساله اينجا است كه آقايان هنوز در اين توهم به سر مي‌برند كه فوتبال ما يكي از قدرت‌هاي آسيا است. نه، بهتر است امثال من حرفي نزنيم. من ديگر از اين فوتبال هيچ چيز نمي‌خواهم. چون چيزي جز جنگ اعصاب برايم نداشته است.

*اما عده‌اي معتقدند سكوت طولاني مدت خداداد عزيزي به دليل پيروزي‌هاي تيم ملي است.

بستگي دارد كه ببينيم چه كسي درباره خداداد اين حرف‌ها را مطرح مي‌كند. من هيچ وقت منتقد بازيكنان تيم ملي نبوده‌ام. من از شخص افشين قطبي انتقاد داشته‌ام. حرف‌هايم را همه مي‌دانند. من مي‌گويم او شناسنامه كاري قابل دفاعي ندارد. مي گويد ما كره جنوبي را شكست داديم. من مي‌پرسم چرا آن وقت كه بايد كره جنوبي را شكست مي‌داديم موفق به انجام اين كار نشديم. به نظرم پيروزي يا حتي شكست در يك بازي دوستانه نمي‌تواند معيار خوبي براي قضاوت باشد. اما نرفتن به جام جهاني اتفاقا معيار خوبي است كه خيلي‌ها را به چالش بكشيم. آنهايي كه خودشان را پشت نام علي دايي مخفي كردند و تا مدتي هيچ كس اصلا نمي‌دانست كه در قيد حيات هستند يا نه.

* قبول داريد كه حمايت يا انتقاد از تيم ملي همواره با افراط و تفريط‌هايي همراه بوده است؟

دقيقا همين طور است. اما اشكالي ندارد گذر زمان همه چيز را به مردم ثابت مي‌كند.

*پيش بيني شما چيست؟

تيم ملي در جام ملت‌هاي آسيا نتيجه نمي‌گيرد. سرمربي تيم ملي به آمريكا فرار مي‌كند و بقيه آقايان هم طبق عادت چند سال اخير مدتي خود را مخفي مي‌كنند؛همين.

*اما سرمربي تيم ملي با قاطعيت از قهرماني در جام ملت‌هاي آسيا سخن مي‌گويد.

قطبي مي‌داند كه اگر اين حرف‌ها را نزند نمي‌تواند به كارش ادامه بدهد. اگر فرگوسن ادعاي قهرماني كند همه باور مي‌كنند. چون 30 سال است كه تيم‌هايش جام‌هاي قهرماني را بالاي سر برده‌اند. اما قطبي را نمي‌دانم. واقعا نمي‌دانم با چه كارنامه درخشاني چنين ادعاهايي را مطرح مي‌كند. اما اشكالي ندارد هر كس براي ماندن در اين فوتبال بازي خاص خودش را دنبال مي‌كند. وعده‌هاي دروغين هم روش كار اين آقا است.

*آيا فكر مي‌كنيد قطبي تغيير كرده است؟

قطبي فقط يك سال سعي كرد چيز ديگري باشد. همان سالي كه به پرسپوليس آمد. اگر نه قطبي همين است كه همه مي‌بينيم. در ضمن فارسي هم بلد بود. خيلي بهتر از امثال من فارسي را حرف مي‌زد. اما خب براي ورود به فوتبال ما يك اداي شيك هم فريبنده به نظر مي‌رسيد.

*اگر با قطبي روبرو شويد چه واكنشي نشان مي‌دهيد؟

به او مي‌گويم بنده خدا تو از علي دايي بزرگتر نيستي.

*فكر مي‌كنيد مسئولان فدراسيون هم در به وجود آمدن اين شرايط مقصر هستند؟

وقتي از تيم ملي حرف مي‌زنيم بايد قبول كنيم كه در شكست يا پيروزي خيلي‌ها نقش دارند. قصه‌اش با فعاليت در باشگاه خيلي فرق مي‌كند. اميدوارم آنهايي كه قطبي را انتخاب كردند فردا در صورت ناكامي همه تقصيرها را به گردن قطبي نيندازند.

*آقاي عزيزي! پيش‌بيني‌تان را مطرح نكرديد؟

مي خواستم از اين سوال فرار كنم. نمي‌خواهم بيشتر از اين‌ها مردم دلسرد بشوند. اما خب بايد تاكيد كنم كه اين يك نظر كاملا شخصي است. شايد درست از آب درنيايد. اما به اعتقاد من تيم ملي از دور مقدماتي هم صعود نخواهد كرد و حتي نمي‌تواند امارات را شكست بدهد.

* مربياني كه به تيم ملي آمده‌اند همواره شعار تغيير نسل داده‌اند. نظرتان چيست؟

از كدام تغيير حرف زده‌اند. نشاني‌هايش را به ما هم بدهند. ببينيد، بحث مربيان تيم ملي نيست. اين سوال به ريشه‌هاي فوتبال ما برمي‌گردد. شما به ستاره‌هاي ليگ دهم نگاه كنيد. غير از اين است كه بازيكناني مثل مجيدي، باقري، كريمي و مهدوي كيا هنوز ستاره‌هاي ليگ ما هستند. اين‌ها هم‌بازي‌هاي ما بودند.

واقعا سرگيجه مي‌گيرم وقتي به اين فكر مي‌كنم كه 10 سال است فوتبال ما يك مهاجم حتي شبيه دايي هم نساخته است. ديوانه‌كننده است، ما در اين سال‌ها چه كرديم، فقط نشستيم، حالا چه مي‌كنيم، ادعا مي‌كنيم و به آدم‌هاي ساده لوحي كه حرف‌مان را باور مي‌كنند مي‌خنديم. به همه مشكلات و معضلات مي‌خنديم. چون دغدغه‌مان فوتبال نيست.

* شما دقيقا به چه چيزي معترض هستيد؟

ببينيد، يك جريان مخرب در فوتبال ما بخصوص در سال‌هاي اخير به وجود آمده كه من اسمش را گذاشته‌ام «زورگويي» در جمع فوتبالي ما آنهايي كه قدرت دارند به بقيه زور مي‌گويند. علي كريمي چند وقت پيش برايم تعريف مي‌كرد و مي گفت مكان برپايي اردوي تيم ملي واقعا قابل انتقاد بوده است. مي گفت خيلي از بازيكنان بودند كه به بدترين شكل اعتراض مي‌كردند اما جرات نداشتند اعتراض خود را آشكارا مطرح كنند.

اين‌ها همان بازيكناني بودند كه وقتي تيم ملي از اردو برگشت مقابل دوربين‌هاي تلويزيوني و در روزنامه‌ها گفتند اردو عالي برگزار شد. خب چرا بازيكن تيم ملي بايد با ترس حرف بزند. اين رفتارها اصلي‌ ترين تهديدهاي فوتبال است. فوتبال ما از جريان اصلي خود خارج شده است. به عنوان مثال همين منشور اخلاقي. مگر ما مي‌گوييم منشور اخلاقي چيز بدي است. اتفاقا همه ما دوست داريم فدراسيون فوتبال با فساد در فوتبال مبارزه كند، مقابل رشوه بايستد، دست دلال‌ها را از فوتبال قطع كند، ريشه دوپينگ را خشك كند.

اما راه را اشتباه مي‌رويم. يك مربي را منشوري مي‌ناميم و بعد او را به ليگ دسته يك مي‌فرستيم. اگر آن فرد به فوتبال آسيب مي‌زند چرا بايد در ليگ يك فعاليت كند. با جرات او را براي هميشه از صحنه فوتبال كنار بزنيد. با آبروي افراد بازي نكنيد. مي‌گوييد فلان مربي منشوري است. اما نمي‌گوييم چرا؟ مربي داد مي‌زند فرياد مي‌كشد كه لااقل تفهيم اتهام كنيد. اما سكوت مي‌كنند. شفاف‌سازي نمي‌كنند. خب اين اتفاق خوبي نيست.

*اين فضا فوتبال را به چه سمتي مي‌برد؟

به اين سمت كه آدم‌هايي ضعيف و بي‌اراده درست كنيم. هر چقدر به آنها زور گفتيم اعتراض نكنند. حق خودشان را مطالبه نكنند. درست به همين دليل است كه در همين فضا يكي از آقايان به خودش اجازه مي‌دهد حتي به خانواده بازيكنان تيم ملي هم بي‌احترامي كند. زمان ما اين حرف‌ها نبود. مگر كسي جرات داشت به خانواده من، دايي، باقري و عابدزاده توهين كند. كاري مي‌كرديم كه از كرده خود پشيمان بشود.

اما آقايان اين نسل را خوب شناخته‌اند. اصلا تيم ملي را رها كنيد. اگر يك روز فقط براي چند ساعت 18 بازرس را به باشگاه‌هاي ليگ برتري بفرستيد متوجه مي‌شويد كه بيش از 60 درصد بازيكنان حق و حقوق خود را نگرفته‌اند و احتمالا بايد بخش مهمي از مبلغ قراردادشان را براي هميشه فراموش كنند. خب اين چه اتفاقي است. اين زورگويي نيست؟ از اين گذشته فوتبال ما به دايره‌اي تبديل شده كه عده‌اي حتي با وجود ناكامي باز هم مي‌توانند از آن درآمدهاي كلان به جيب بزنند. آدم‌هايي كه با 3 تيم نتيجه نگرفته‌اند اما باز هم صاحب تيم مي‌شوند.

من در اين دايره نيستم. چون هواي بسيار كثيفي دارد. امثال من در اين دايره دوام نمي‌آوريم، خفه مي‌شويم، مي ميريم، چون من همان خدادادي هستم كه براي حضور در تيم ملي به دادكان هم زنگ نزدم. اما رسانه‌ها و مردم آن قدر لطف داشتند كه من را به تيم ملي برگردانند.

*راستي اين روزها تحريم برنامه نود از سوي مربياني چون امير قلعه نويي سوژه داغي به نظر مي‌رسد. نظرتان چيست؟

من نود را تاثرگذار و مفيد مي‌دانم. البته اين برنامه يك اشكال بزرگ دارد. همه را به جان هم مي‌اندازد و به حواشي فوتبال بيش از حد مي‌پردازد. به عادل پيشنهاد مي‌كنم اسم اين برنامه را به نام دعواي دوشنبه شب تغيير دهد.

*انتقادها از برنامه‌اي شدت گرفت كه به علي دايي 3 ساعت وقت داده شد تا درباره قرارداد مالي‌اش با فدراسيون فوتبال حرف بزند. نظر شما چيست؟

خدا كند اين وقت‌ها را به علي دايي بدهند نه ديگران. آدم‌هايي را صاحب تريبون مي‌بينم كه فقط افسوس مي‌خورم. متاسفانه نود اصل فوتبال را فراموش كرده است.

* آقاي عزيزي! درد دلي هست كه تا به حال راجع به آن حرفي نزده باشيد؟

بله، يك حرف درون من هست كه مدت‌ها است آن را به زبان نياورده‌ام. براي اولين‌بار مي‌خواهم در اين مصاحبه آن را مطرح كنم. وقتي ماجراي آن خبرنگار پيش آمد و اتفاقا چند باري رضايت داد و دوباره شكايت كرد با خودم خيلي درگير بودم. دلسرد شدم. از فوتبال حالم به هم خورده بود. سردار جعفري يكي از افرادي بود كه مي‌گفت خداداد بايد مادام العمر محروم شود. يكي ديگر هم گفت: خداداد بايد محو شود. انگار در مورد اسرائيل حرف مي‌زدند.

اما لطف خدا بالاتر از چشم تنگي آنها بود. من محروم بودم كه در استقلال اهواز كار مي‌كردم. اما حرفم خطاب به آقاي جعفري است. آقاي جعفري! خداي من حقم را از شما گرفت و تيمي كه شما بالاي سرش بوديد بعد از اين همه سال به ليگ دسته يك رفت. اميدوارم از من ناراحت نشود. اما اين حرفي بود كه بالاخره يك روز آن را به زبان مي‌آوردم.

* به فوتبال برمي‌گرديد؟

زماني به فوتبال برمي‌گردم كه شرايط عوض شده است. هميشه اين طور نيست. دوره چسبيده‌هاي فوتبال هم تمام مي‌شود. من نيازي به اين فوتبال ندارم.

منبع: گل
 

www.shereno.com

تاريخ : 12 مهر 1389برچسب:, | 4:32 | نویسنده : سيدحسين نجيبي |

هر انسانی حق دارد که به فکر منافع خود باشد ولی به راستی آنها که سبب شدند دایی مربی تیم ملی شود، لحظه‌ای بابت ضررهای مادی و معنوی وارد شده به فدراسیون و فوتبال مملک عذاب وجدان گرفته‌اند؟!
 

فراموش نکنیم که تنها نباید مسائل مادی را در نظر بگیریم. طی یک سال و چند روزی که دایی مربی تیم ملی بود، اتفاقاتی در حاشیه این فوتبال رخ داد که تا آن روز بی‌سابقه بود. دایی حتی در یکی از مفاد قرارداد خود آورده بود که پیراهن تیم ملی باید توسط تولیدی «دایی» تهیه شود. آن هم در ایامی که شایعه شده بود کمپانی NHL حاضر است مبلغ گزافی به فدراسیون فوتبال ایران بدهد با این شرط که تولید کننده پیراهن‌های تیم ملی باشد. بدین ترتیب فدراسیون منبع درآمد بزرگی را از دست داد.

شایعاتی بعدی زمانی رخ داد که بازی ایران و ازبکستان لغو شد. شایعه‌پردازان می‌گفتند: لغو بازی به دلیل سفر مربی تیم ملی به آمرکیا بود تا ویزایش باطل نشود! کسی برای مشخص شدن صحت و سقم این شایعه تحقیق نکرد. در حقیقت امکان آن وجود نداشت(!)

مدتی بعد تیم ملی عازم اسپانیا شد تا با «منتخب گالیسیا» مسابقه دهد. باز هم شایعه‌پردازان گفتند که قرار بود تیم با منتخب باسک مسابقه دهد اما پس از لغو این بازی هم «دستور داده شد» که این سفر حتماً‌ انجام شود. ظاهراً سرمربی تیم ملی در اسپانیا کار داشت! باز هم صحت و سقم این شایعه مشخص نشد... اما مشخص بود که هزینه فراوانی برای این گونه سفرها به سطل آشغال انداخته شد. چندی بعد تیم ملی دست به دیداری عجیب زد. دیداری تدارکاتی با رقیبی آفریقایی که هیچ نقطه مثبتی نداشت، اما تولیدی «دایی»‌ لباس آن را تهیه کرده بود(!) آن هم در ایامی که فدراسیون و کمیته انضباطی با «ارعاب» چهار باشگاه ایرانی حاضر در جام قهرمانان آسیا را مجبور کردند که بازیکنان خود را به تیم ملی بدهند و از قضا همه چهار باشگاه پس از آغازی درخشان در بازی‌ها، پس از این بازی تدارکاتی و به واسطه استفاده از ملی‌پوشان خسته، سقوط خود را آغاز کردند. ضرری هنگفت به تیم‌ها وارد شد و کسی هم توان مخالفت نداشت!

خوشبختانه تنها چیزی که کاملاً «عیان گشت» قرارداد عجیب دایی و ماجرای پاداش هنگفتی بود که او از فدراسیون گرفت. مشخص نیست که از چه زمانی فوتبال ایران تا این حد «ذلیل» شده است که درگروهی چهار تیمی متشکل از ایران، سوریه، کویت و امارات، قرار گرفتن در بین دو تیم اول (دقت داشته باشید که دو تیم به دور دوم صعود می‌کردند!) پاداش 200 میلیون تومانی برای سرمربی به همراه خواهد داشت(!)

حالا هم اصل مسأله فراموش شده است. همه به دنبال این هستند که آیا فدراسیون 750 میلیون تومان به عنوان پاداش دایی در نظر گرفته است یا 200 میلیون تومان؟! اما آیا صورت مسأله تلخ با این اعداد و ارقام پاک می‌شود؟ آیا غیر از آن است که «قدر امامزاده را باید متولی آن بداند».

وقتی مسئولین ورزش ما تا این حد فوتبال ما را خوار و ذلیل می‌پندارند، آیا این روحیه به بدنه این فوتبال سرایت نمی‌کند؟ چرا باید از ملی پوشان انتظار پیروزی داشته باشیم. وقتی مسئولین بردن از کویت و امارات و سوریه را شق‌القمر دانسته و برای مربی تیم ملی پاداش آنچنانی در نظر می‌گیرند؟

www.shereno.com

تاريخ : 12 مهر 1389برچسب:, | 4:19 | نویسنده : سيدحسين نجيبي |

خبرنگاری که در یکی از کنفرانس‌های امیرقلعه نویی و با اشاره این مربی توسط فردی بنام "علی" ساکت شد، در یادداشتی به انتقاد از رفتارهای امیرقلعه نویی با خبرنگاران پرداخته است.

در این یادداشت آمده است: بغض داشتم. برمی گشتم به چهره دوستانم نگاه می کردم. چهره دوستان مطبوعاتی‌ام نشان می داد که تا چه حد از اتفاقاتی که در کنفرانس مطبوعاتی رخ داده دلخور هستند. به هر حال وقتی قلعه نویی نوچه خودش را به سمت من فرستاده بود آنها هم به هواداری از من با جناب "علی" درگیر شده بودند.

وقتی محمد مایلی کهن آن بیانیه معروف را علیه امیر قلعه نویی نوشت من یکی از خبرنگارانی بودم که با ادبیات تند آن بیانیه چندان موافق نبودم اما جریان نوچه پروری که در آن بیانیه هم بدان اشاره شده بود لا اقل برای من کاملا ملموس بود. خودم با آن جریان به طور مستقیم روبه‌رو شده بودم.همه چیز برایم روشن بود.

حتی دیگر مثل آن روز که پله‌های ورزشگاه را به همراه چند دوست مطبوعاتی‌ام بالا می رفتم بغض نداشتم. اگر چه یک روز بعد از آن جنجال معروف روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها واکنشی نشان دادند که اصلا انتظارش را نداشتم. بغضم را از من گرفتند. مطلب‌ها و نقدها را می خواندم. واکنش‌ها نسبت به رفتار قلعه نویی منفی بود. یک هفته طول کشید اما هنوز هم برخی روزنامه‌ها رفتار زننده سرمربی وقت استقلال را به بهانه‌های مختلف به نقد می کشیدند.

ظهر روز دوشنبه بود. قصد داشتم یادداشتی برای یکی از روزنامه‌ها بنویسم و ماجرا را آن طور که اتفاق افتاده بود شرح بدهم. همان شب امیر قلعه نویی در برنامه نود در خصوص اتفاقات کنفرانس مطبوعاتی حرف‌هایی را مطرح کرد که ترجیح دادم سکوت کنم. بهتر بگویم، می خواستم سکوتم را فقط نزد خودم زمزمه کنم.

قلعه نویی مدعی بود که من به نیت بر هم زدن کنفرانس مطبوعاتی وارد آن جلسه شده‌ام. حتی فراتر از این حرف‌ها در مصاحبه‌ای در مورد پرسپولیسی بودن من هم با قاطعیت سخن گفته بود. از اینها مهمتر او مدعی بود که من برای مطرح کردن خودم آن جنجال را به راه انداختم. در حالی که پرسشگری بخشی از رسالت خبرنگار به حساب می آید.

وقتی یک مربی وارد سالن کنفرانس می شود می بایست خود را مهیای چالش‌های احتمالی کند. این همان نکته‌ای بود که مدیرعامل وقت باشگاه استقلال امیر واعظ آشتیانی نیز آن را مطرح کرد اما امیر قلعه نویی انتظار دارد هر گونه که دلش می خواهد رفتار کند و سخن بگوید و هیچ کس در مقام اعتراض به او برنیاید.

به هر حال بعد از شنیدن این حرف‌ها سکوت کردم. نه کلمه‌ای نه یادداشتی و نه اعتراض به مردی که ترجیحا دلش نمی خواست ادبیات زننده‌اش را مرور کند. واقعیت چیز دیگری بود. دقایقی بعد از دربی که اتفاقا به تساوی رسید پاسخ خیلی از سئوال‌ها معلوم بود.

سالن کنفرانس شلوغ بود. من و چند دوست مطبوعاتی دیگر ردیف آخر ایستاده بودیم. قطبی که رفت. جناب قلعه نویی به سالن کنفرانس آمد. در مورد حریف که با عصبانیت خاصی صحبت کرد. به دور از انصاف و ادب. گل پرسپولیس را بچگانه و حاصل یک سانتر 70 متری خواند. تا اینجای کار همه چیز طبق عادت او پیش می رفت. حریف باید از او گله مند می شد نه خبرنگاران. اما ادبیات عجیب و غریب قلعه نویی ادامه پیدا کرد.

به یکی از خبرنگاران گفت: خواهشا پرت و پلا نگویید. من در مورد موقعیت‌های بازی با قلعه نویی صحبت کردم. ترجیح داد از من سئوال بپرسد: "موقعیت‌های پرسپولیس را بشمار تا ما هم ببینیم چقدر موقعیت داشت". موقعیت‌ها را شمردم. پاسخ بی ادبانه او که خطاب به من گفت: "اگر سئوال نداری ساکت باش بشین سر جات" من را مجاب کرد تا جوابش را بدهم. به او گفتم: شما ساکت باشید. فوتبال جای آدم‌های مودب است نه امثال شما. شما باید ساکت باشید. 20 خبرنگار در این سالن هست که شما مدام به آنها پاسخ های بی ادبانه می دهید و احترام آنها را نگه نمی دارید...

همان طور که مشغول اعتراض به رفتار زننده او بودم به جناب "علی" اشاره کرد و از او خواست که من را ساکت کند. روزنامه‌ها خوشبختانه واقعیت ماجرا را نوشتند. همین مسئله باعث شد تا داستان آن نشست به طنز تلخی میان خود ما خبرنگاران تبدیل شود.

از آن روز چند سال می گذرد. اما حمله تازه امیر قلعه نویی به برنامه نود من را مجاب کرد که سکوتم را بشکنم. نه به این خاطر که برنامه عادل فردوسی پور مورد سرزنش قلعه نویی قرار گرفته است. به دو دلیل قصد دارم در این یادداشت به نکاتی اشاره کنم که شاید مثمر ثمر باشد و واقعیت‌ها را تا حدودی آشکار کند. اول اینکه مطبوعاتی‌ها هیچ گاه خود را از نود جدا ندانسته‌اند. بر هیچ کس پوشیده نیست که عادل فردوسی پور بر خلاف برخی دیگر از مجریان صدا و سیما اتفاقا با خبرنگاران مطبوعاتی ارتباط دوستانه و در عین حال حرفه‌ای دارد.

از آنها بابت بهتر شدن برنامه‌اش در بخش محتوا کمک می گیرد. گاهی پیش آمده که یک بازیکن یا مربی به خودش اجازه داده است، بدترین برخوردها را با خبرنگاران داشته باشد که البته در همین برنامه نود فردوسی پور شدیدا درباره چنین فضایی حساسیت نشان داده است.

از این گذشته نود تاثیرگذار ترین برنامه‌ای است که در حال حاضر در عرصه فوتبال تولید می شود. سرمربی سپاهان که البته با تیمی گران قیمت در لیگ دهم چهره یک ناکام را به خود گرفته است برای منحرف کردن افکار عمومی از آنچه که واقعیت است حمله به یک رسانه را در دستور کار خود قرار داده و تاکید دارد که نود باعث بروز ناپاکی‌ها در فوتبال است.

نکته قابل توجه اینکه امیر قلعه نویی با همان ادبیات زننده‌اش صدا و سیما را بدبخت خطاب می کند و می گوید چرا میکروفون باید در اختیار آدم‌های غیر فنی قرار بگیرد. راستی حالا که بعد از مدت‌ها قلعه نویی اهالی فوتبال را از اصلی ترین دلیل ناپاکی‌ها آگاه کرده است لطفا با تاخیری چند ساله راجع به جریان نوچه پروری هم نظرات خودش را مطرح کند.

احتمالا آوردن یکی دو نوچه به کنفرانس مطبوعاتی جهت ساکت کردن خبرنگارانی که به او تذکر می دهند "مودب باشید" هم بخشی از کارهای فنی به حساب می آید. قلعه نویی در حالی از احترام به خبرنگاران سخن می گوید که کارنامه‌اش چیز دیگری را نشان می دهد. کارنامه‌ای خبرساز! معتقد است در برنامه‌ای که عادل فردوسی پور مربی تیم قهرمان را به نود آورد قصد داشته وی را به چالش بکشد و اساسا برایش قهرمانی سپاهان مهم نبوده است. عجیب است. از لیگ دهم 10 هفته می گذرد و امیر تازه به یاد شیطنت مجری برنامه نود افتاده است.

آیا اگر سپاهان امروز شرایط دیگری را در لیگ تجربه می کرد هم قلعه نویی ترجیح می داد عامل اصلی ناپاکی‌ها را به اهالی فوتبال و رسانه‌ها معرفی کند؟ نه، واقعیت چیزی نیست که سرمربی سپاهان می گوید. آقای قلعه نویی! شما بهانه می آورید و توپ ناکامی‌های خود را به زمین نود می اندازید. شما همان مربی هستید که بحث دست‌های پشت پرده و توهم توطئه را مطرح کردید در حالی که این جنگ روانی شما تنها در مواردی از سوی شما کاربرد دارد که به ناکامی رسیده‌اید.

محمد مایلی کهن هم منتقد برنامه نود به حساب می آید. اما به وقت ناکامی از دل مشکل خود با برنامه نود دست به بهانه جویی نمی زند. حتی تاکید می کند که عادل فردوسی پور را دوست دارد اما نسبت به برنامه‌اش منتقد است. البته او در گفتار خود صداقت دارد. محمد مایلی کهن که یکی از اصلی‌ترین منتقدان نود نیز محسوب می شود لااقل برای همه رسانه‌ها از این حیث چهره‌ای قابل احترام است که بدون حب و بغض سخن می گوید و به قول خودش حاضر نیست خاری در پای دشمنش برود.

اما حرف زبان سرمربی سپاهان با حرف دل او یکی نیست و این را می شود از تناقض‌های بیشمار وی در گفت و گوهایش خواند. از همه اینها جالب تر اینکه اومی گوید نود عامل ناپاکی فوتبال است و در توجیه این ادعا به هیچ موردی که دربرگیرنده خودش نباشد، اشاره نمی کند.

امروز نه به خاطر نود و نه عادل فردوسی پور این یادداشت را ننوشتم. آن روز در کنفرانس مطبوعاتی خبرنگار بودم نه هیچ چیز دیگر. وظیفه داشتم سئوال بپرسم که البته به جای پاسخ با نوچه روبه‌رو شدم. اما امروز من باز همان خبرنگار هستم. وظیفه دارم از رسانه‌ای که بی دلیل به او می تازند دفاع کنم. اصلا مهم نیست که آن روز امیر قلعه نویی درباره من چه قضاوتی داشت. خطی یا دردنامه‌ای ننوشتم. اما امروز برایم مهم است که رسانه‌ای دیگر در دام تهمت آقایان گرفتار نشود.

امروز به خاطر دفاع از رسانه این یادداشت را نوشتم تا آقایان گمان نکنند به راحتی می توانند توپ ناکامی‌های خود را به زمین خبرنگاران بیندازند و رسانه را در نهایت محکوم کنند. برنامه نود بی تردید با اشکالاتی همراه است. اما بی تردید تهمت‌های یک مربی عصبانی در شرایطی که از رسیدن به موفقیت در لیگ دهم ناکام مانده است را نمی توان جدی گرفت.

وقتی امیر قلعه نویی تا این حد با اطمینان از عامل ناپاکی‌ها سخن می گوید دلم می گیرد. یاد آن ورزشگاه خالی از تماشاگر می افتم و بغضی که داشت خفه ام می کرد.

www.shereno.com

تاريخ : 12 مهر 1389برچسب:, | 4:25 | نویسنده : سيدحسين نجيبي |

ديويد بکام، ستاره سابق تيم فوتبال انگليس، در صدر پر درآمدترين فوتباليست دنيا قرار دارد.


 

 به گزارش پخش اخبار چند رسانه ای به نقل از " فرانس فوتبال" ، این در حالی است که لیونل مسی، ستاره آرژانتینی بارسلونا جایگاه دوم را به خود اختصاص داده است و سه ستاره بزرگ تیم ملی انگلستان، یعنی وین رونی، فرانک لمپارد و جان تری در پایان لیست ده نفر برتر قرار دارند.

در فهرست مربیان نیز دو مربی پیشین باشگاه چلسی یعنی ژوزه مورینیو ( بادرآمدی در حدود 11 میلیون یورو) و لوئیس فلیپه اسکولاری با درآمدی بیشتر از آقای خاص ( حدود 12,5میلیون یورو) در صدر جدول پردرآمدترین مربیان دنیای فوتبال هستند.


فهرست ده نفر از پردرآمدترین بازیکنان دنیای فوتبال عبارتند از:

1- دیوید بکام (گالكسي): 32,4 میلیون یورو

2- لیونل مسی (بارسلونا): 28,6 میلیون یورو

3- رونالدینیو (میلان): 19,6 میلیون یورو

4- کریستیانو رونالدو( منچستر یونایتد): 18,3 میلیون یورو

5- تیری آنری: 17 میلیون یورو

6- کاکا (میلان): 15,1 میلیون یورو

7- زلاتان ابراهیموویچ(ميلان): 14 میلیون یورو

8- وین رونی (منچستریونایتد): 13,5 میلیون یورو

9- فرانک لمپارد (چلسی): 13 میلیون یورو

10- جان تری (چلسی): 11,7 میلیون یورو
 

www.shereno.com

تاريخ : 5 مهر 1389برچسب:, | 6:7 | نویسنده : سيدحسين نجيبي |

65 سال پيش وقتي براي نخستين بار باشگاه دوچرخه سواران در تهران فعاليت خود را آغاز کرد، کسي فکر نمي کرد اين باشگاه 7 دهه بعد يکي از برترين باشگاههاي قاره آسيا باشد.


 چهارم مهر ماه مصادف با شصت و پنجمین سالگرد تاسیس باشگاه استقلال تهران است. 65 سال پیش وقتی برای نخستین بار باشگاه دوچرخه سواران در تهران فعالیت خود را آغاز کرد، کسی فکر نمی کرد این باشگاه 7 دهه بعد یکی از برترین باشگاههای قاره آسیا باشد. باشگاه استقلال در طول دوران فعالیت خود فراز و نشیب های زیادی داشته است که  سایت گل به مناسبت سالروز تاسیس این باشگاه تاریخ استقلال را ورق می زند:

4 مهر 1324

عده ای از دوچرخه سواران پایتخت برای توسعه این ورزش تصمیم به تاسیس باشگاهی با نام کلوپ دوچرخه سواران گرفتند و محل کلوپ نیز اتاقی در اول خیابان 3 اسفند سابق بود.

مهر 1325

یک سال بعد از تاسیس باشگاه دوچرخه سواران، دو تیم فوتبال نادر و شهاب با ادغام در باشگاه دوچرخه سواران تیم فوتبال این باشگاه را تشکیل دادند.

آذر 1325

اولین مسابقه رسمی تاریخ باشگاه مقابل سرباز در چارچوب جام باشگاههای تهران برگزار شد که تیم دوچرخه سواران 3-1 باخت. در همین ماه اولین داربی پایتخت بین دوچرخه سواران و شاهین نیز انجام شد که به تساوی 1-1 انجامید.

اسفند 1325

تیم دوچرخه سواران در اولین فینال خود در جام حذفی تهران 2-1 به دارایی باخت و نایب قهرمان شد. این اولین مقام قابل توجه تاریخ باشگاه بود.

خرداد 1327

اولین مقام قهرمانی تاریخ باشگاه دوچرخه سواران با قهرمانی در جام حذفی تهران بدست آمد. در بازی فینال تیم عقاب حاضر نشد و 3- صفر بازنده اعلام شد.

فروردین 1328

باشگاه دوچرخه سواران اولین باشگاه تاریخ ورزش ایران شد که نشریه اختصاصی منتشر کرد. اولین شماره دو هفته نامه دوچرخه سواران روز 15 فروردین با قیمت 5 ریال به روی دکه ها رفت.

روز 20 فروردین اولین هیات مدیره رسمی باشگاه از طریق رای گیری انتخاب شد و پرویز عمو واغلی، ناصر ملکی، علی دانایی فر، آشوت آودیان و گرائیلی به عنوان اعضای هیات مدیره انتخاب شدند. همچنین ملکی به عنوان مدیر داخلی باشگاه انتخاب شد.

مهر 1328

تیم سرباز منحل شد و تمام بازیکنان این تیم که نظامی و اغلب ملی پوش بودند به تیم دوچرخه سواران پیوستند که قدرت مضاعفی به این تیم بخشید.

بهمن 1328

نام باشگاه دوچرخه سواران رسما به تاج تغییر یافت و بدین ترتیب از امتیاز بودجه دولتی برخوردار شد.

مرداد 1329

اولین سفر خارجی ورزشکاران باشگاه تاج به افغانستان برای شرکت در جام استقلال افغانستان که 24 روز به طول انجامید.

شهریور 1329

تیم تاج در اولین بازی دوستانه بین المللی خود مقابل تیم منتخب کابل قرار گرفت و 3-2 در حضور 9 هزار تماشاگر و همچنین ظاهر شاه، پادشاه افغانستان به پیروزی رسید.

اسفند 1329

در اولین دوره بازیهای آسیایی که در دهلی برگزار شد، 22 ورزشکار کاروان تیم ایران از باشگاه تاج بودند از جمله: عارف قلی زاده، محمود بیاتی، نادر افشار علوی، پرویز کوزه کنانی و ژرژ مارکاریان بازیکنان تاج بودند که به همراه تیم ملی فوتبال مدال نقره را کسب کردند.


دی 1334

13 بازیکن تیم تاج به علت اختلاف با سرپرست تیم ملی از همراهی تیم ملی در سفر به عراق خودداری کردند و از سوی فدراسیون فوتبال 3 ماه محروم شدند. علت اختلاف این بود که سرپرست تیم ملی در خرمشهر به علی دانایی فر مربی تیم تاج که در این سفر میهمان تیم ملی بود، گفته بود در بغداد باید به هتل دیگری بروند!

دی 1336

پرگل ترین پیروزی تاریخ باشگاه تاج در بازی مقابل داریوش ثبت شد. تاج در جام باشگاههای تهران 18- صفر داریوش را برد. در گزارش این بازی آمده است: "حسن سلوک و همکاری و عصبانی نشدن افراد تیم داریوش قابل ذکر است"!

اردیبهشت 1338

بازی فینال جام حذفی تهران بین شاهین و تاج پس از دو بار مساوی شدن، بالاخره با پیروزی تاج در سومین بازی همراه شد و این تیم قهرمان جام حذفی شد.

آبان 1348

تیم تاج در اولین حضورش در تورنمنت جام میلز هند قهرمان شد و اولین مقام قهرمانی بین المللی خود را بدست آورد.

اسفند 1348

در آخرین روزهای اسفند زدراکو رایکوف مربی یوگسلاو با قراردادی به مبلغ 6500 تومان سرمربی تیم فوتبال تاج شد که منشا تحولات زیادی در فوتبال این باشگاه شد.

فروردین 1349

آبی پوشان پایتخت قهرمان جام باشگاههای آسیا شدند. انها در فینال 2-1 تیم هاپوئل رژيم اشغالگر قدس را بردند و قهرمانی آسیا را در تهران جشن گرفتند.

بهمن 1349

تیم تاج قهرمان اولین دوره مسابقات باشگاههای کشور با نام لیگ شد. تاج در فینال 2-1 پاس را برد و بدون باخت قهرمان شد.

شهریور 1352

در یک بازی عجیب تیم تاج 6- صفر مغلوب پرسپولیس حریف سنتی خود شد. این سنگین ترین شکست تاریخ باشگاه محسوب می شود.

فروردین 1358

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، نام باشگاه از روز 20 فروردین رسما به استقلال تغییر یافت و عنایت الله آتشی نیز به عنوان مدیر جدید باشگاه منصوب شد.

دی 1362

بعد از تغییر و تحولات رخ داده در باشگاه، تیم استقلال با قهرمانی در باشگاههای تهران اولین مقام رسمی خود در دوره پس از انقلاب را بدست اورد.

مرداد 1370

تیم استقلال برای دومین بار قهرمان جام باشگاههای آسیا شد. آبی ها در فینال تیم لیائونینگ چین را بردند و قهرمان آسیا شدند



 تیم استقلال در اوایل دهه 70 که برای دومین بار قهرمان آسیا شد


بهمن 1370
استقلال قهرمان جام باشگاههای تهران شد که این اولین مقام داخلی آبی پوشان در 6 سال گذشته بود. استقلال در این سالها زیر سایه پرسپولیس بود که برترین تیم باشگاهی ایران در سالهای نیمه دوم دهه 60 بود
.

اسفند 1371

پس از ناکامی استقلال در کسب سهمیه لیگ آزادگان در مسابقات سوپرجام تهران، مدافع عنوان قهرمانی آسیا طبق مقررات عجیب آن زمان فدراسیون فوتبال راهی دسته سوم لیگ شد!

بهمن 1372

با قهرمانی در لیگ دسته سوم، دوباره به سطح اول فوتبال کشور بازگشت. استقلال در فینال پلی اکریل اصفهان را برد و قهرمانشد.

آبان 1375

علی فتح الله زاده به عنوان مدیرعامل باشگاه انتخاب شد و وی نیز ناصر حجازی را به عنوان سرمربی منصوب کرد تا استقلال پس از چند سال رکورد، جانی تازه بگیرد.

مرداد 1377

استقلال پس از چند سال که در لیگ بدون مقام مانده بود، با تیمی جوان به رهبری ناصر حجازی و در غیاب رقیب دیرینه اش پرسپولیس قهرمان لیگ آزادگان شد.

خرداد 1381

تیم استقلال قهرمانی لیگ برتر را به شکلی عجیب از دست داد. این تیم در انزلی به ملوان باخت تا پرسپولیس قهرمان لیگ برتر شود، در حالی که با یک تساوی هم می توانست قهرمان شود
.

دی 1384

باشگاه استقلال به مدت 10 سال به وزارت رفاه واگذار شد. البته این انتقال کمتر از یک سال بعد منتفی شد و استقلال دوباره به سازمان تربیت بدنی برگشت.

بهمن 1385

به دلیل کوتاهی مسولان باشگاه در ارسال به موقع لیست بازیکنان، کنفدراسیون فوتبال آسیا تیم استقلال را از لیگ قهرمانان آسیا کنار گذاشت.

مهر 1388

فدراسیون بین المللی تاریخ و آمار فوتبال جهان، باشگاه استقلال را با توجه به نتایج کسب شده در مسابقات قاره ای، به عنوان سومین باشگاه برتر آسیا در قرن بیستم معرفی کرد.

 

افتخارات باشگاه استقلال

قهرمان باشگاههای آسیا، 2 بار

قهرمان لیگ، 7 بار

قهرمان جام حذفی، 5 بار

قهرمان باشگاههای تهران، 10 بار

قهرمان جام حذفی تهران، 3 بار

قهرمان سوپرجام تهران، یک بار

قهرمان لیگ دسته سوم ، یک بار

قهرمان جام میلز هند، 4 بار

قهرمان جام باردولوی هند، یک بار

قهرمان جام استقلال قطر، یک بار

قهرمان جام ریاست جمهوری ترکمنستان، یک بار

www.shereno.com

تاريخ : 5 مهر 1389برچسب:, | 5:59 | نویسنده : سيدحسين نجيبي |